خلاصه داستان: زنی مرموز که بارها در حیاط جلوی خانهی خانوادهای ظاهر میشود و اغلب هشدارهای ترسناک یا پیامهای نگرانکنندهای میگذارد و ساکنان خانه را دربارهی هویت، انگیزهها و خطری که ممکن است ایجاد کند، به تردید میاندازد.
خلاصه داستان: وقتی بیل و هال، دو برادر دوقلو، عروسک میمون قدیمی پدرشان را در اتاق زیر شیروانی پیدا کردند، سلسلهای از مرگهای وحشتناک آغاز شد. برادران تصمیم گرفتند عروسک را دور بیندازند و به زندگی خود ادامه دهند...
خلاصه داستان: به یک سرباز دوران جنگ که اکنون در لندن بی خانمان است، پیشنهاد می شود تا در ازای کمک به تعمیرات یک خانه فرسوده بتواند در آنجا زندگی کند. او که از سر ناچاری پیشنهاد را پذیرفته است نمی داند در اتاق طبقه بالا چه می گذرد، همان جایی که مگدا از مادر پیرش نگهداری می کند…
خلاصه داستان: داستان زوجی که به همراه پدر و مادرشان، یک خانه در حومه شهر برای تعطیلات اجاره میکنند اما متوجه میشوند که یک روح چهارصد ساله در آنجا سکونت دارد و...
خلاصه داستان: داستان چپپکریس مطلقه ثروتمند که عاشق زنی جرموز به نام اسکای می شود که در آن کریس، همسر سابق و فرزندش در نهایت به دام می افتند و به احتمال زیاد یک جنگ ناامید کننده برای بقا در می گیرد.
خلاصه داستان: شان ۲۹ سال دارد و یک زندگی کسل کننده را از سرمی گذراند. لیز، نامزدش وی را ترک کرده و مادرش با مردی ازدواج کرده که وی او را دوست ندارد. او با اد، دوست وفادارش زندگی می کند. شان می خواهد زندگیش را درست کند تا لیز را بازگرداند. ناگهان مردگان از گور برمی خیزند و مثل زامبی ها شروع می کنند به آدم خواری. شان با کمک اد برای نجات مادرش و لیز می شتابد …
خلاصه داستان: در چند سال گذشته، "قاتل چشم قلب" در روز ولنتاین با تعقیب و قتل زوج های عاشقانه، ویرانگری به بار آورده است. در این ولنتاین نیز، هیچ زوجی در امان نیست...
خلاصه داستان: شش نفر ناخواسته وارد یک بازی اتاق فرار میشوند و پس از پیوستن به دو بازماندهی اصلی، در مییابند که قبلاً این بازی را انجام دادهاند و برای زنده ماندن نقاط مشترکی دارند.